"....كشورهايي كه اين شانس را داشتند كه مستعمره شوند فوائد بسياري به انها رسيده است و كشورهايي كه مستعمره نشدند گرچه از برخي افات ‌‌‌‍[!]ايمن ماندند اما از همه ان فوائد[!!!!!!!!!]بي نصيب[!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!] ماندند .يكي از انها زبان و فرهنگ است .كشورهاي استعمار گر كشورهاي بزرگ و پيشرفته جهان بودند و زبان انها زبان مسلط دنياست و مسلح شدن به ان مقدار زيادي "راحتي"ايجاد ميكند و الان در كشورهاي استعمار شده توان استفاده از زبان خارجه - انگليسي و....-

براي انها امكانات ارزشمند تفريحي و ارتباطي و علمي فراهم اورده است.به علاوه بالا رفتن سطح فرهنگ از محصولات مثبت استعمار است.يعني"خروج از پوسته فرهنگ خود"كه معمولا از مسائل خرافاتي و زيانبار ، سرشار است و به نحو وسيعي به جاي مصلحت و منفعت مينشيند.

غلظت فرهنگ كشورهاي جهان سومي ، عين بي فرهنگي است و در مقابل رشد اموزش و ارتباطات كه از تاثيرات مثبت استعمار است ان فرهنگ شكاف بر ميدارد و فرد ميتواند از ازادي و لذت بيشتري برخوردار شود.در اجتماعات "مهر پيوند"فرهنگ جهت را تعيين ميكند ولي در جوامع مدرن و "سود پيوند"در اثر اموزش ، فرهنگ صعود و ترقي ميكند...........................در كشورهايي كه تحت استعمار قرار ميگرفتند بر اثر اتصال با افرادي كه از جوامع استعمار گر مي امدند تضاد فرهنگي و شكاف ايجاد شد و زمينه اي فراهم ميكرد جامعه زودتر از داخل فضاي بسته و رحم تاريك خود بيرون ايد و يك نوع تولد تاريخي[!!!!!!!!!!!!!] داشته باشد...."(مرتضي مردي ها-از كجا اغاز كنيم؟-افتاب23_اسفند81)

 

در واقع ابتدا قصد داشتم تا برخي نكات خاص اين مقاله را پر رنگ كنم و بعد قشنگ جملاتش را براي خوانندگان موشكافي كنم ولي اونقدر اين مقاله گويا و رسا فضاي فكري اين روشنفكر عالي قدر و واقعا منورالفكر رو مشخص ميكنه كه نيازي به توضيح نيست.با تشكر از اين نبوغ ايراني و تاسف بخاطر اينكه مشمول قاعده فرار.....فرار.....مغ......فرار چيز مغز ها شده اند لازم ياداوري كنم كه روشنفكر هم روشنفكر هاي قديم كه تمام سعيشان در نفي استعمار و بيدار كردن مردم در برابر ان و دعوت به مبارزه با ان بوده است اما اين دوستان بسيار نازنين ما كه نور فكرشان كشور را روشن كرده است با نوشتن امثال اين مقالات سعي در تطهير اين پديده دارند.

 

مشتي اسمال اميدوار است كه..........!!!!!