بی تو مرا حبس میشود
من ....
اینجا در روشن ترین قسمت تاریکخانه ی ذهنم حبس شده ام.
در و دیوار اینجا بوی تو را گرفته و من در جنونی ترین لحظه های تنهاییم تو را ظاهر میکنم.
تو....
اینجا در کنار زمینی ترین زمینی زمین خاکی شده ای و تجربه ی اسمانی ترین لحظه های زمین را خاطره میکنی.
من....
به تو میاندیشم در تنهایی تحمیلی اسمانی تو....و .... من!
تو و من....
هر یک در اندیشه ی یک اسمانی.....فرشته ای خواهد امد..... اما به یا داشته باش دردناک ترین لحظه های زندگیم.........بی تو مرا حبس میشود... فقط همین!
+ نوشته شده در پنجشنبه سی ام تیر ۱۳۹۰ ساعت 15:54 توسط مشتي اسمال
|