شب گرد كوچه هاي بي كسي(ع)
سر پر درد اندوه
جاودانه را تنها كوچه هاي سرد كوفه ميشناختند
و راز غم انگيز شب و شب زنده داري را چاه بي حياي كوفه!
كوفه ديگر قصه هاي مدينه را نيك ميدانست و چاه غصه ي ديوار و در را زار ميزد.
غروب عطر ياس كوفه را پر ميكرد.و مرد به هواي مدينه شب گرد ميشد. شبها كه غصه ي نامردان مرد نما وجودش را پر ميكرد عطر ياس مشامش را فرا ميگرفت.
آه ياس باوفاي علي!
تو را شبانه به دست مدينه سپرده بود اما تو او را تنها نگذاشتي.
يادت هست ان شب هم تو امدي به دنبالش.بارها به دنبالت بيرون امد!عاقبت تو در محراب بودي و علي ناله اي را كه در مدينه فرو خفته بود فرياد كرد:
فزت و رب الكعبه!
محراب بوي ياس ميداد و علي رستگار شد!
پينوشت 1:ميلاد مولود كعبه مبارك!
پينوشت 2:ادامه ي پست معرفت در اينه معرفت را به زودي خواهم نوشت.
پينوشت 3:بحث همچنان در پست قبلي ادامه دارد.
+ نوشته شده در شنبه پنجم تیر ۱۳۸۹ ساعت 0:32 توسط مشتي اسمال
|