مفاهيمي كه عوض ميشوند..!
روياي تسخير دنيا همچون توهمي توخالي بشر صنعتي را در راهي بي انتها و پر خطر انداخته و صنعت اين وسيله ي اشتباهي اكنون بشر را مسخر خود ساخته است.
جاده ي بي بازگشت كشف ها و اختراعات صنعتي ذهن دانشمندان و انديشمندان بشر را در گير كرده و سايرين حيرت زده و مبهوت بيشتر و بيشتر تن به استعمار صنعت ميدهند.
اكنون بشر در خدمت صنعت در امده است....
و صنعت براي تضمين پيشرفت و تكامل خود اسايشي پوشالين را به بشر هديه ميدهد و او را در گيرودار لذايذ پست مادي غرق ميكند.
بشري كه در باتلاق قرص هاي افزايش لذت جنسي،بهترين مشروب هاي عسلي،مجلل ترين غذاهاي خاورميانه،داروهاي افزايش طول عمر و.....دست و پا ميزند انسانيتش غرق ميشود وتنها پوسته اي سبك از غرايض ماديش حق ادامه حيات ميابد.اين دنيايي است كه صنعت براي او ساخته است دنيايي كه در جنون نوشت هاي انديشمندان غربي بهشت زميني نامش داده اند.
دنيايي كه همه ي مفاهيم در ان برعكس شده است امال و ارزوهاي بشر كوچك و حقير گشته و كمال تكامل او زندگي در دهكده اي به وسعت جهان است كه انسانهايش همگي در صلح و صفا ،يك دست ، جاودان و همفكر از مواهب بي نهايت طبيعت بهره ميبرند و ازادنه بي انكه مزاحم يكديگر باشند از زندگي ارام و بي دغدغه شان لذت ميبرند.
چه كسي است كه با چنين تصويري مخالف باشد.هر انساني با تصور چنين تصويري وسوسه ميشود.
اين تصوري است كه صنعت براي انسان ساخته است و او را به بازي گرفته است...............ادامه دارد...!