این برهان در قرن یازدهم میلادی توسط "سنت آنسلم"بیان شد و از ان پس در تاریخ فلسفه ی غرب مورد نقد و بررسی قرار گرفت.برهان بر مفهوم تصوری که از خداوند در ذهن انسان وجود دارد استوار بوده و با استفاده از ان به اثبات باری میپردازد.

تا کنون تقریرهای متفاوتی از برهان مطرح شده است که در این پست با ارائه بهترین تقریر به بررسی و نقد ان میپردازیم.

لازم به ذکر است که در این برهان از قیاس (خلف ) استفاده میشود و با باطل خواندن نقیض حکم مطلوب اثبات میشود لذا برهان در دسته ی براهین غیر مستقیم تقسیم بندی میشود.

تقریر برهان:

تصور انسان از "خدا" موجودی است که کامل تر از ان وجود ندارد بی نقص و عیبی و جمیع صفاتش در حد بی انتهای کمال است.

با تصور این مفهوم اگر فرض بگیریم که خداوند موجود نباشد لذا انچه که تصور کرده ایم کامل ترین موجودی که میتوان تصور کرد نخواهد بود.چه انکه از جمله ویژگی های موجود کامل اخذ وجود در ذات اوست و موجودی که وجود در ذات او اخذ نشده باشد یعنی وجود برایش ضرورت نداشته باشد کاملترین موجود نخواهد بود چه انکه در وجود نیازمند غیر است و نیاز مغایر کمال است.

لذا هر گاه انسان باری را به مثابه موجودی که کامل تر از ان وجود ندارد ؛ تصور کند ، لاجرم باید وجود داشته باشد.درغیر این صورت اموری که وجود دارند از او کامل تر خواهند بود.و این یعنی تصور کامل ترین موجود در عین انکه کامل ترین موجود نیست و این مستلزم ارتفاع نقیضین بوده باطل است.

لذا با ابطال "وجود نداشتن خدا" نقیض ان یعنی موجود بودن خداوند نتیجه گرفته میشود.

بررسی نقدهای فیلسوفان غرب بر برهان انسلم:

بر برهان انسلم تا کنون نقد های بسیاری وارد شده است که برخی از انها فاسد و ناوارد بوده از جمله کسانی که بر این برهان نقد های ویژه ای وارد اورده اند گونیلون و کانت هستنددر زیر به بررسی و نقد نظرات انها میپردازیم.

نقد گونلین بر برهان انسلم:

وی میگوید بر اساس برهان فوق کامل ترین جزیره ای که میتوان تصور کرد هم باید موجود باشد زیرا اگر موجود نباشد کامل ترین جزیره موجود نبوده و جزایر ناقصی که در خارج موجود هستند از ان کامل تر خواهند بود.پس مطابق این برهان کامل ترین جزیره ی متصور نیز باید موجود باشد.

جواب:

دو اشکال بر نقد گونلین وارد است

اولا:در مفهوم خداوند یعنی "کامل ترین مفهوم متصور" ، جمیع کمالات و از جمله تصور هستی و ضرورت ان حضور دارد حال انکه کامل ترین جزیره یک امر حادث و ممکن است و وجود برای ان ضرورت ندارد که در صورت فرض عدم ان تناقض لازم اید

ثانیا:بر فرض که استدلال گونلین کامل باشد نتیجه ای که بدست می اید نهایتا ان است که کامل ترین هرچیز باید موجود باشد و با این نتیجه نمیشود برهان انسلم را نقض کرد.به عبارت بهتر استدلال گونلین نشان میدهد که با قائل شدن به برهان انسلم نتایج عجیبی حاصل خواهد امد لکن عجیب بودن نتیجه سبب تناقض داشتن و اندفاع ان نمیشود!

نقد کانت بر برهان انسلم:

کانت سه نقد بر برهان انسلم وارد اورده است که هر سه نا تمام است

نقد اول:کانت در نقد نخست میگوید به علت تصویر پذیر نبودن "خداوند" و "هستی مطلقا ضروری " انسلم نمیتواند چنین برهانی را بنا کند.

جواب:این نقد که نخست توسط توماس اکوئیناس قدیس بیان شده است نا تمام است وجه اندفاع ان است که در این صورت حکم به تصویر پذیر نبودن خداوند و هستی مطلقا ضروری نیز که مورد استفاده مستشکل قرار گرفته است باطل است چه انکه تصدیق بلاتصور محال است.لذا وقتی کانت میگوید هستی مطلقا ضروری را نمیشود تصور کرد باید تصوری از ان داشته باشد و بعد حکم کند به اینکه نمیشود ان را تصور کرد.حق ان است که کانت نیز تصوری از باری دارد لکن چون این تصور یک معنای مقولی و ماهوی نیست و فقط از برخی مفاهیم عامه تشکیل شده است اشکال فوق را گرفته است.

نقد دوم:کانت میگوید

"اگر من در یک داوری اینهمان محمول را رفع کنم و موضوع را نگه دارم تناقض پدید خواهد امد از این رو میگویم محمول ضرورتا به موضوع تعلق دارد ولی اگر موضوع را با محمول یکجا بردارم دیگر هیچ گونه تناقضی ایجاد نخواهد شد زیرا دیگر چیزی بر جای نیست که تناقض گفته اید.اگر مثلثی را وضع کنیم ؛ ولی در عین حال سه زاویه ان را وا زنیم، این تناقض است ؛ ولی اگر مثلث را همراه با سه زاویه ان یکجا منکر شویم این دیگر به هیچ روی تناقض نیست درست همین امر درباره ی ک مفهوم ، یک هستومند مطلقا ضروری که مورد نظر انسلم است نیز صدق میکند"(سنجش خرد ناب ص 657)

جواب:این نقد نیز نا تمام است وجه اندفاع اشکال ان است که مثلث ماهیتی است که در ظرف وجود ، ذاتایات و لوازم ان به ضرورت بر ان حمل میشود و انکار ان در ظرف وجود تناقض امیز است لکن اگر ظرف وجود مثلث انکار شود از نفی و سلب ذاتیات تناقضی پدید نمی اید بلکه محمول به دلیل سلب ظرف وجود موضوع مسلوب خواهد بود و قضه سالبه به انتفاء موضوع است.اما در مورد باری نمیشود قضیه سالبه تشکیل داد علت ان است که وجود و تحقق جزء و عین مفهوم ان است و با سلب وجود موضوع تناقض به بار خواهد امد بر خلاف مفاهیم ماهوی که چون وجود در ذات مفهوم اخذ نشده است هر گاه مفهوم در جایگاه موضوع قرار گیرد با سلب وجود از موضوع تناقضی پدید نمی اید لکن چون مفهوم وجود در ذات باری اخذ شده است هر گاه به عنوان موضوع قرار میگیرد راهی برا تشکیل قضیه سالبه نمیماند......ادامه دارد 


پینوشت 1:این بحث در ادامه ی سلسله مباحث توحیدیات امده است.

پینوشت2:در پست بعد ابتدا نقد سوم کانت را مطرح میکنیم و ان را نقد میکنیم و در نهایت نقد خودمان را بر برهان انسلم وارد خواهیم کرد و علت نا تمامی این برهان را بررسی میکنیم.