فرايند تحميق يك ملت امري است كه لازمه ي  تحقق ان دستيابي به اطلاعاتي دقيق از ويژگي هاي فرهنگي ان ملت و به ويژه سيستم هاي ارتباطي افراد در اجتماع است.البته بروز و ظهور حماقت اغلب در بسترهاي متفاوتي روي ميدهد با اين حال انچه كه از فرد مبتلا در اجتماع سر ميزند حماقتي است كه بستر ظهورش رفتار بوده است با اينكه ريشه ي اين رفتار ميتواند چيزهاي ديگري باشد.از بررسي انواع حماقت و بستر ها و ريشه هايش كه بگذريم قصد دارم تا حماقتي را كه اين روزها بدجور توي ذوق ميزند معرفي كنم.

حماقتي به نام توجيه!!!!

 

انچه كه اين روزها از برخي طرفداران دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب سر ميزند تنها در خور كلمه ي توجيه است.دلايل احمقانه و بچه گانه اي كه هر دو حزب براي توجيه اشتباهات بيشمارشان  با وقاحت تمام در رسانه هاي مختلف ابراز ميكنند نشان دهنده ي ان است كه منافع حزبي به گونه اي باور نكردني جلوي شرافت سياسي و ان صداقتي را كه حضرت امام همواره بر ان تاكييد داشتند گرفته است.

اما انچه كه بسيار فاجعه اميز است رسوخ اين رفتار احمقانه به  ساير سطوح اجتماعي جامعه  به ويژه عامه ي مردم و طرفداران احزاب است چراكه انچه  به عنوان توجيه گري از عامه ي مردم سر ميزند داراي تفاوتي اساسي با ان توجيه گري است كه  نخبگان سياسي و سردمداران احزاب از خود بروز ميدهند.

 

عموما انچه كه سياستمداران بي تقوا به عنوان توجيه براي رفتار اشتباه خود و يا هم حزبي هاي خود بيان ميدارند از روي اگاهي و دانش است و خود نيز ميدانند كه مرتكب خطا شده اند حال انكه عموم مردم هنگامي كه به توجيه رفتار شخصي ميپردازند در نخست امر اشتباه ان شخص را نپذيرفته اند و عمل توجيه را با اعتقاد كامل انجام داده و امر براي خودشان مشتبه شده است.اين مساله سبب ميشود تا يك حزب گروه يا شخص جايگاه واقعي خود را از دست داده و تا درجه ي معصوميت و بيخطايي بالا برده شود و اين يعني فاجعه ي سياسي.به تبع اين جريان حزب مقابل و يا فرد رقيب نيز از جايگاه واقعي خود عدول كرده و نزد طرفداران حزب مقابل و يا رقيب تبديل به موجودي منفور ميشود كه تا كنون هيچ كار مثبت و درستي انجام نداده است و يا انچه انجام داده از روي خودخواهي و منفعت طلبي بوده است.

 

اين فرايند سبب ميشود تا فضاي سياسي كشور به دو حوزه سياه و سفيد تبديل شده و به تبع اين امر نيز طرفداران احزاب به صف ارايي در مقابل يك ديگر پرداخته و طرفداران حزب رقيب را دشمن قلمداد كنند.و اين دقيقا ان عاملي است كه سبب جلوگيري از وحدت احزاب شده و شكاف ميان مردم را بيشتر ميكند.

 

لذا ميبينيم كه فاجعه ي توجيه گري نقش بسيار اساسي در عقب افتادگي كشور دارد و شايد بتوان ان را ريشه اصلي بسياري از مسايل دانست.لذا مشتي اسمال اميدوار است كه مردم و سياستمداران در سايه ي رهنمون هاي رهبري پيرامون بصيرت .................بعله!!!!