پرونده ي انتخابات دوره ي دهم با تمامي اتفاقات قبل و بعدش به ارامي در حال بسته شدن است.اگرچه كه پس از اين نوعي فضاي سياسي جديد  با ساز و كارهاي مشخص و نو جايگزين معادلات سياسي گذشته خواهد شد و اين اثر بدعت هاي(نه لزوما به معناي بد ان) سياسيي است كه دو طرف بازي پايه گذار ان شدند با اين حال از انجايي كه جريان دوم خرداد كه شايد اكنون بتوان ان را موج سبز ناميد از جريان نرم و ارام اصلاحاتي(خواسته يا ناخواسته) رو به فعاليت هاي انقلابي اوردند و از انجايي كه اين نوع فعاليت ها ماهيتا به صرف توان و هزينه هاي سنگين نيازمند است لذا عدم موفيقت انها در دستيابي به اهداف جريان موج سبز هربار منجر به وارد امدن صدماتي سنگين بر پيكره ي اين جريان گشته و توان انها را در زمينه هاي مختلف سياسي و فرهنگي كاهش ميدهد و شايد بتوان اين را اغازي بر پايان كار اين جريان دانست.به تبع اين فرايند در اينده اي نه چندان دور شاهد ان خواهيم بود كه دوباره خط كشي هاي سياسي دوم خرداد پرنگ تر شده و موج سبز يكپارچگي خود را از دست ميدهد چرا كه لازمه ي حيات سياسي يك حزب در يك نظام پرهيز از فعاليتهاي افراطي و انقلابي است زيرا فرايند هاي انقلابي تنها زماني پاسخگو خواهند بود كه اكثريت قريب به اتفاق يك اجتماع با ساختارهاي موجود نظام حاكم بر ان مخالف بوده و خواستار تغيير ان شوند حال انكه فعاليت هاي اخير موج سبز جداي از هدف ان(كه هدفي انقلابي نبود)شباهتي انچناني با يك انقلاب نداشت و تنها تقليدي مضحك و كاريكاتوري از ان بود همين امر سبب خواهد شد تا اين جريان توان خود را از دست داده و دچار از هم پاشيدگي هاي درون حزبي شود.و اگر چنيني اتفاقي رخ دهد به طور قطع جريان اصلاحات براي تجديد قوا به زمان نياز خواهد داشت.نبايد فراموش كرد كه اين مساله نه تنها جاي خوشحالي ندارد بلكه بسيار ناراحت كننده و ازار دهنده است چراكه حذف يك جناح سياسي جداي از انكه توازن قدرت را در كشور بهم ميريزد سبب خواهد شد تا ان دسته از مردمي كه(جمعيت قابل توجهي نيز هستند)طرفدار حزب محذوف بوده اند دچار بيتفاوتي سياسي گشته و صحنه ي سياست را ترك كنند.و اين خود فاجعه اي بزرگ براي حاكميت يك نظام به حساب مي ايد.به خصوص كه  افول جناح اصلاحات در كشور ما با اتفاقات اخير همراه شد واين حزب پيش از افول طرفداران خود را وارد نوعي جديد و منحصر به فرد(به معناي واقعي كلمه) از بازي هاي سياسي كرد.لذا اينكه عده اي از سياستمداران ما به خصوص شخص اقاي رييس جمهور كه اين روزها به ظاهر سرش به كار خودش است و نهايت استفاده را از هياهوي سياسي موجود در كشور ميبرد بايد تذكر داد كه هواستان باشد پايتان را كجا ميگذاريد.حذف كلي جناح رقيب كه اين روزها با شعارهاي خطرناك و عجيبي مثل اعدام بايد گردد به گوش ميرسد. نه اواي خوشي دارد و نه شكل و شمايل زيبايي.و روي سخن مشتي اسمال با شماست اقاي رييس جمهور: من به شما علاقه مندم ولي اين انتسابهاي بي سر و ته ادمهاي مورد دار ان علاقه به حذف حزب رقيب و چهره هاي انقلابي (اگرچه كه به ظاهر شما در انها نقشي نداريد) ان گفتماني نيست كه دور اول به خاطر ان راي اورديد.اقاي رييس جمهور اين انتخابات تمام شد و ما به شما علاقه مند بوديم نشود كه همين مردم سالها بعد شما را هم مانند خيلي هاي ديگر .....بعله.اقاي رييس جمهور صداي اين مردمي كه براي شما هورا ميكشند به گوش بسياري از چهره هايي كه امروز طرفداران شما دنبال حذفشانند رسيده است ها....اقاي رييس جمهور من به شما علاقه مندم ولي.......!