تاكيد ميكنم كه اگر فرهنگ جامعه عوض نشود ولي صد بار رژيم سياسي را عوض كنند خود همين مردم به دست خودشان رژيم سياسي جديد را به چيزي شبيه همان رژيم سياسي كه خوشان نابود كرده اند تبديل مي كنند و مثل بختك مي افتند روي سرنوشت اينها لذا بايد بدنبال تغيير فرهنگ باشيم .اگر تغيير فرهنگي در جهت مطلوب حاصل امد انوقت به تعبير ماركس نظام هاي سياسي خودشان مي پژمرند و نياز به فعاليت براي اسقاط انان نيست......!(مصطفي ملكيان-روشنفكري ديني و اصلاحات اجتماعي-افتاب 10-اذر 80)

 

 در كشورهاي جنوب ،تمام بحثها ي مربوط به اصلاحات ،زماني مطرح شده كه غرب وارد كشورها شد چه به شكل شركتها ،چه به شكل فرهنگ يا كالاهايي كه وارد شد و تئوري هايي كه مطرح شد.....(محمد محمدي گرگاني-اينده اصلاحات ، تحول يك شبه ممكن نيست-افتاب شماره 10-اذر 80)

 

روشن است كه پذيرش تفسير هاي مردمسالارانه تر از قانون اساسي توسط بخش غير مردم سالار حاكميت ،تنها از طريق بحث و گفتگو و اقناع ذهني صورت نميپذيرد از اينرو برداشتن موفق اين گام مسلزم اظهار قدرت و اعمال قدرت ،هم در عرصه اجتماعي و هم در عرصه سياسي توسط اصلاح طلبان است!(علي رضا علوي تبار-روشنفكري ديني يك برنامه پيشرو-افتاب 10-اذر80)

 

قرائت از دين در روش اخير است كه انساني است،شلاير ماخر هم ميگفت كه الهيات مسيحي بايد بيان بازسازي گونه ان تجربه نخستين مسيحي باشد ولي اين بازسازي بايد در چارچوب علمي و انتقادي عصر تجدد صورت گيرد و بدين طريق مدرنيته به رسميت شناخته ميشود و در بطن مدرنيته از تجربه ديني هم سخن به ميان مي ايد(محمد مجتهد شبستري-سه قرائت از سنت در عصر مدرنيته-افتاب 9 ابان 80)

 

خواستم بخش هايي از مقالات برخورد تمدن ها(هانتينگتون) و برخورد امواج (الوين تافلر) را بدون اسم اينجا بنويسم و با هر كدام از خوانندگان سر شناسايي مقالات اين دو نويسنده با نويسندگان بالا شرط بندي كنم اما ديدم لازم نيست اين كار انجام شود احتمالا كساني كه همين چند خط نوشته را ميخوانند با وجود اسمهايي كه زير اين پاراگراف ها نوشته شده است در تعلق اين نوشتارها به يك ايراني اصلاح طلب شك خواهند كرد!

اما اين شك چيزي را عوض نميكند!

متاسفم براي كساني كه هنوز در جبهه اصلاحات با لبخند هاي احمقانه ميگويند تهاجم فرهنگي در كار نيست و اين يك توهم است در حالي كه رفقاي خودشان و كساني كه به نوعي ايدئولوگ هاي اصلاحات محسوب ميشوند به اين راحتي دم از تغيير فرهنگ و نابودي ان ميزنند و حتي عده اي پارا فراتر گذاشته و مانند اقاي شبستري حتي معتقد به تغيير ماهيت ديني از اسلامي به مسيحي هستند!

با وجود اين نظريه پردازان شهير ديگر مطالعه كتاب هاي برخورد تمدن ها يا برخورد امواج توصيه نميشود اگر خوانندگان علاقه مند به اشنايي با تئوري هاي تهاجم فرهنگي هستند نشريه ي افتاب سال هشتاد گزينه بسيار مناسبي است!!!!

مشتي اسمال خيلي حالش گرفته است!